روایت «بی صدا حلزون» از یک دنیا سکوت
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۳۶۶۹۶
بازی محسن کیایی نیز آن چنان درخشان و در خور توجه نبود و نتوانسته بود به طور کامل شخصیت کمیک خود را فراموش کند و در نقش یک کاراکتر خشمگین فرو برود.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، بی صدا حلزون، فیلمی که اینروزها راهی اکران شده است درباره قشری از جامعه است که مشکلات و دغدغههای منحصر به خودشان را دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قصه درباره زنی است که از شوهرش متارکه کرده و برای عمل کاشت حلزون در گوش فرزندش مهرشاد تلاش میکند تا پول جمع آوری کند. هانیه توسلی و محسن کیایی نقش زن و شوهر ناشنوایی را بازی میکنند که برای عمل کاشت حلزون و شنوا شدن فرزندشان با یکدیگر اختلاف نظر دارند.
فیلم با نمایش محیط گرم و آراسته آتلیه شروع میشود و امیر (مهران احمدی) که با حوصله و توجه با هانیه توسلی گفت: وگو میکند و اشکالات کار وی را گوشزد میکند. در همان دقایق اولیه و از رفتار امیر متوجه میشویم که او بی هیچ چشم داشتی از زنی مطلقه و ناشنوا حمایت میکند و نگاه ناپاک یا آلودهای در این میان وجود ندارد. چرا که امیر، از گرفتن عکس از زنی که خودش اصرار دارد که او عکاسش باشد، امتناع میکند و حتی نگاهش را از زن میگیرد. این سکانس، یک کدی است تا درستکاری امیر از همان ابتدای فیلم به مخاطب ثابت شود.
هانیه توسلی توانسته با مهارت زیاد، نوع رفتار افراد نانوا و کم شنوا را درک کرده و به خوبی بازی کند. حتی اصواتی که از دهانش خارج میشود، مطابق با فردی با چنین ویژگی هاست. محسن کیایی نیز مردی ناشنواست که با بدبینی به دنیای آدمهای شنوا مینگرد. او کینه و خشمی در دل دارد که ناشی از همه حقیرها و تمسخرها از گذشته تاکنون است و این خشم در جاهای مختلف بروز میکند و به پرخاشگری تبدیل میشود. ساعد با بازی پدرام شریفی برای ماله کشیدن روی اشتباهات برادرش، همیشه و در همه جا حاضر میشود. هر چند قصد ساعد برای خروج از کشور و مهاجرت، یاد نقش او در فیلم شبی که ماه کامل شد را زنده میکند، اما او بازهم میانجیای برای رابطه برادرش با همسر سابقش است و مهرشاد نیز علاقه زیادی به عمویش دارد و در جایی که از پدرش میترسد به عمو پناه میبرد.
بازی محسن کیایی نیز آن چنان درخشان و در خور توجه نبود و نتوانسته بود به طور کامل شخصیت کمیک خود را فراموش کند و در نقش یک کاراکتر خشمگین فرو برود، اما بازی احساسی اش در مواجهه با فرزندش، تأثیر گذار بود. ترس و استرس سعید از اینکه مهرشاد پس از شنوا شدن او را نپذیرد در عین حال که میتواند خودخواهی پدر را نشان دهد امابیشتر احساس ترحم و دلسوزی را در بیننده بیدار میکند.
مهران احمدی که در ابتدا یک کاراکتر مثبت بود در انتهای فیلم مشخص میشود که چه اشتباه بزرگی مرتکب شده است و این تغییر رفتار در بازی او مشخص نیست البته یکی از نقاط ضعف فیلم این است که پیش از وقوع هیچجرم و اشتباهی، میزان ترحم و مماشات او با کارمندش، تا حدود زیادی اغراق آمیز است.
نمایش حیواناتی نظیر گربه و سگ و نشان دادن محل نگه داری ویژه آنها و حتی عکس گرفتن اختصاصی از حیوان خانگی و اهمیت و ارزشی که انسانها به حیوانات میدهند، اما در مقابل انسانهایی از جنس خودشان، ولی با کمی عیب و نقص، مهربان نیستند نیز ابزار کارگردان برای تلنگر زدن به مخاطب بود.
یکی از تکنیکهای مورد استفاده در این فیلم استفاده از اصوات بلند پیرامون شخصیتهای اصلی است و البته سکوت در زمانی که میخواهد دنیای ناشنوایان را به تصویر بکشد. وقتی پدر و فرزند ناشنوا در کنار یکدیگر قرار میگیرند هیچ صدایی شنیده نمیشود و تنها زبان بدن و نگاه است که حرف میزند.
از المانهایی که کمک میکند مشخص شود که مهرشاد نیز نظیر مادرش علاقه به شنوا شدن دارد، کم و زیاد کردن ولوم تلویزیون، علاقه به لمس لرزش گلوی افراد شنوا ناشی از اصوات و پیراهنی است که بر تن دارد و بر روی آن یک هدفون نقش بسته است.
احساس طرد شدگی پدر با ازمیان رفتن او و فراهم شدن پول عمل کاشت حلزون با حق السکوت قتل او، با وجود غیر انسانی و وجدانی بودن، نشان از این دارد که پدر هم در انتها با خواسته فرزندش که از صمیم قلب آرزوی شنواشدن دارد، موافقت کرده است.
قضاوت درباره رفتار مادر مهرشاد و اینکه در مقابل کشته شدن همسر سابقش سکوت میکند در لابلای احساس و واکنشی که فرزند از شنیدن گنگ صداهای اطرافش نشان میدهد و ذوق میکند، گم میشود.
بی صدا حلزون، فیلمی بود که به صورت گل درشت، در لابلای فیلم، مشکلات و دغدغههای ناشنوایان را نشان میدهد. این فیلم که در بخش نگاه نو در جشنواره حضور یافته است، گرچه سوژه جالبی را انتخاب کرده است، اما پرداخت مناسبی در آن شکل نگرفته و بازی خوب هانیه توسلی در بین خلاها و مشکلات فیلمنامه، به نحو مطلوبی دیده نشده است.
هانیه توسلی سعی کرده است تا در این فیلم، هم مشکلات یک زن مجرد و مطلقه را نمایش دهد و هم مشکلاتی که یک فرد ناشنوا با آن درگیر است و زن بودن هم او را آسیب پذیرتر کرده است.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: سینما اکران هانیه توسلی محسن کیایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۳۶۶۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سکوت در ماجرای سنگلج جایز نیست!
یک فعال هنری و کارشناس میراث فرهنگی، با ابراز تاسف از وضعیت تخریب ساختمان مجاور تماشاخانه سنگلج، سکوت شهرداری را در این زمینه، نشانگر کمتوجهی به جامعه هنری دانست.
به دنبال تخریب ساختمان مجاور تماشاخانه سنگلج که نگرانیهایی را بابت امنیت این تماشاخانه قدیمی تهران ایجاد کرده، ابراهیم گلهدارزاده، فعال تئاتر و کارشناس میراث فرهنگی به ایسنا گفت: در این ماجرا سه مرحله بیسلیقگی رخ داده است. اولین نکته اینکه، پیش از تخریب ساختمان کناری تماشاخانه باید اطلاعرسانی میشد. اگر خانواده تئاتر و مخاطبان از پیش در جریان این تخریب بودند، نه این گونه دچار نگرانی میشدند و نه گروههای در حال اجرا متضرر میشدند اما در حال حاضر گروهی که مشغول اجرای نمایش خود بوده، دچار زیان شده. زیرا مخاطب برای حضور در تماشاخانه احساس ناامنی میکند و حق هم دارد چون وقتی ساختمان کناری با ابزارآلات سنگینی تخریب میشود، طبیعی است که هم گروه اجرایی و هم مخاطبان احساس ناامنی کنند. در حالیکه اگر از قبل اطلاعرسانی میشد، با این همه مساله مواجه نمیشدیم.
او ادامه داد: از سوی دیگر اگر پیش از تخریب، اطلاعرسانی میشد، کارشناسان میراث فرهنگی میتوانستند به اجرای بهتر این تصمیمگیری کمک کنند . آنان با اظهارنظرهای کارشناسانه خود به کل فرآیند این ساخت و ساز کمک میکردند اما بیخبری جامعه هنری و میراث فرهنگی، همه را دچار سوءتفاهم و سردرگمی میکند.
گلهدارزاده با اشاره به اینکه در مرحله تخریب هم اطلاعرسانی انجام نمیشود، افزود: حالا هم که ساختمان در حال تخریب است، باز هم هیچ گونه اطلاعاتی درباره چگونگی این تخریب اعلام نشده و هیچ ضمانتی بابت تامین امنیت تماشاخانه سنگلج داده نشده است. در تصاویری که از تخریب ساختمان مجاور منتشر شده، هیچ گونه سازه پشتیبانی که بتواند امنیت سنگلج را تامین کند، به چشم نمیخورد.
او با تاکید بر ضرورت حضور کارشناسان میراث فرهنگی در مراحل تخریب و ساخت و ساز ساختمان کناری تماشاخانه سنگلج ادامه داد: با توجه به صحبتهایی که انجام شده، میراث فرهنگی نظارت چندانی بر این پروژه ندارد در حالیکه کارشناس میراث باید در طول اجرای پروژه در محل مستقر باشد تا جلوی آسیبهای احتمالی به تماشاخانه گرفته شود. اما متاسفانه معمولا اقدامات ما، بعد از وقوع فجایع و مشکلات رخ میدهد و جنبه پیشگیرانه ندارد.
گلهدارزاده اضافه کرد: در چنین پروژههایی معمولا پیمانکار هزینههای پشتیبانی را کاهش میدهد چون در صورت بروز هر حادثهای، بیمه را موظف به جبران آن میداند. بنابراین علاقهمند است کارش را با هزینه کم و سرعت بالا پیش ببرد در حالیکه نباید پیمانکار را رها کرد تا طبق دلخواه خود عمل و به امنیت ساختمان بیتوجهی کند.
مدیر پیشین مجموعه تئاتر شهر خاطرنشان کرد: درباره آینده این پروژه هم اطلاعرسانی نشده و معلوم نیست قرار است چه اتفاقی رخ بدهد در حالیکه هر گونه ساخت و سازی در مجاورت تماشاخانه سنگلج باید طبق قوانین ساختمانهای
ثبتشده در میراث ملی باشد و این شامل ارتفاع ساختمان مجاور و شکل و شمایل آن نیز میشود ولی ما اصلا نمیدانیم بعد از این تخریب، چگونه ساخت و سازی انجام خواهد شد.
او با تاکید بر وظایف شهرداریها در گسترش فضاها و فعالیتهای فرهنگی و هنری یادآوری کرد: همان گونه که توضیح دادم، در تخریب ساختمان کناری تماشاخانه سنگلج در هیچ یک از سه مرحله پیش از تخریب، حین و بعد از تخریب، اطلاعرسانی انجام نشده و این برازنده شهرداری تهران که بر در و دیوار شهر اشعار شاعران بزرگ این کشور از سعدی تا دیگر شاعران نامدار معاصر را نصب و تلاش میکند خود را به عنوان یک چهره فرهنگی نشان بدهد، نیست. این رفتار ما را دچار تناقض میکند که آن اقدامات شهرداری، جنبه تبلیغاتی دارد.
او همچنین از سکوت شهرداری درباره انتقادها و هشدارهایی که بعد از تخریب این ساختمان مطرح شده، نیز ابراز تاسف کرد و افزود: این سکوت، یک بیسلیقگی بزرگ رسانهای است چراکه حتما باید درباره این موضوع اطلاعرسانی میشد. از سوی دیگر، ساختمان مجاور سنگلج سالها محل بحث بود تا با پیوستن به این تماشاخانه، ضمیمه سرانه فرهنگی تهران بشود. این موضوع در ادوار گوناگون شورای شهر، شهرداری و نیز ارشاد مورد بحث بوده و بزرگان هنر کشورمان خواستار اجرای آن بودند اما با تخریب ساختمان مجاور تماشاخانه، همه تلاشها، پیگیریها و بحث و گفتگوها بینتیجه ماند.
گله دارزاده با تاکید بر اینکه شهرداری نباید از کنار مسائل فرهنگی به سادگی گذر کند، توضیح داد: در اقدام اخیر شهرداری در مجاورت سنگلج به نظر میرسد که شهرداری معتقد است این ساختمان متعلق به ماست و هر کاری بخواهیم با آن انجام میدهیم. در حالیکه در خاورمیانه تماشاخانههای قدیمی خیلی زیادی نداریم و سنگلج در کنار چند تماشاخانه دیگر در شهرهای دیگری کشورمان، جزو معدود تماشاخانههای قدیمی این منطقه از جهان است. چنین تماشاخانهای در هر کشوری به عنوان یکی از جاذبههای مهم گردشگری به شمار میآید. بیتفاوتی و تهدید این ساختمان از سوی نهادی که اشعار شاعران بزرگ را بر در و دیوار میزند، زیبنده نیست. بخصوص که فاصله تماشاخانه سنگلج تا شورای شهر و شهرداری فقط چند صد متر است.
این کارشناس میراث فرهنگی متذکر شد: بسیاری از شهروندان تهرانی به دلیل ویژگیهای بنای سنگلج با آن عکس یادگاری دارند یعنی این ساختمان، بخشی از خاطره جمعی مردم ما و جزو نمادهای شهر ما تلقی میشود. در تمام جهان، نهاد شهرداری، توجه خاصی به چنین نمادهایی دارد و خودش حافظ چنین بناهایی است اما حالا شهرداری ما ،خود، مسبب نگرانی خانواده فرهنگ و هنر و مخاطبان شده است.
گلهدارزاده با ابراز تاسف از سکوت شهرداری در پاسخ به انتقادات و نگرانی جامعه هنری در چند روز اخیر ادامه داد: درباره این موضوع مدام خبرهایی منتشر میشود ولی هیچ کسی پاسخگو نیست. مساله اصلی، یافتن مقصر یا خطاکار نیست بلکه تامین امنیت تماشاخانه سنگلج و رفع نگرانی جامعه هنری است و تنها جایی که میتواند این نگرانی را برطرف کند، خود شهرداری است ولی در هیچ یک از رسانهها، پاسخی از سوی این نهاد ندیدیم.
او در پاسخ به اینکه شاید این سکوت و پرهیز از اطلاع رسانی به این دلیل بوده که جامعه هنری را در عمل انجام شده قرار بدهند، توضیح داد: امیدوارم چنین نباشد و شفافسازی صورت بگیرد. از شهرداری که خود باید مراقب اماکنی مانند تماشاخانه سنگلج باشد و برای توسعه آن و دسترسی بهتر شهروندان به آن کوشا باشد، انتظار میرود هر چه زودتر این نگرانی را برطرف کند و این پاسخگو نبودن پسندیده شهرداری نیست. زیرا یا نشانگر بیاعتنایی به این همه پرسش و نگرانی است که زیبا نیست یا شاید برای رو به رو نشدن با مخالفتهای احتمالی است در حالیکه باید مساله را شفاف مطرح کنند. یا میتوانند مخالفان را قانع کنند یا باید مشکلات احتمالی را که از سوی آنان مطرح میشود، برطرف کنند تا پروژه با حداقلِ خطا جلو برود. بنابراین از هر زاویه که بنگریم، این سکوت نه مقرون به صرفه است نه منطقی و نشانگر بیتوجهی به خانوده زحمتکش و شریف تئاتر است و امیدوارم هر چه زودتر پاسخ بدهند.
انتهای پیام